کد مطلب:231224 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:328

پیش گفتار
السلام علی شمس الظلام و بدر التمام



طلوعت را همه چشم انتظاریم

بتاب، ای آفتاب دادگستر



نهان كردی چون مهر رویت ای مه

جهان شد تیره، چون خوی ستمگر



سخن از خورشید پنهان است؛ آن كه به فرموده ی امام رضا علیه السلام: «... إذا خرج أشرقت الأرض بنوره...» [1] .

از چشمه ساری جوشان كه از تشنه كامان به دور مانده؛

از شمشیر آخته ی یزدان كه از نبود یاران در نیام خفته؛

از آن دست نیرومند خدایی كه در آستین فرو رفته؛

از آن سمبل قطره های نقره فام اشك كه از خشیت خدا فرو ریخته؛

از آن حماسه ی همیشه جاوید خون شهیدان كربلا، خدنگ در مشت مانده.

آری، سخن از غیبت امام زمان علیه السلام است؛ از بزرگ مظلوم دوران؛ آن كه یادش از خاطره ها فراموش شده است...



[ صفحه 12]



همو كه اگر كسی مهربانی های او را ببیند و قطره ای از زلال محبتش بچشد، دیگر فراموشش نخواهد كرد.

همو كه هر كسی به او پیوست از اغیار برید و سعادت دو دنیا را در كوی محبت او دید.

همو كه مؤمنان را انیس و رفیق و شفیق است. [2] .

به راستی، چرا كسی كه پدرش را، برادرش را، دوست مشفق و دلسوزش را از یاد نمی برد، امام زمانش را به فراموشی می سپارد؟!

مگر حق كدامین پدر افزون تر از حقوق امام زمان علیه السلام است؟! كدام برادر مهربان تر از اوست؟ دلسوزی چه دوستی بیشتر از دلسوزی ها و محبت های اوست؟

خود او خطاب به شیعیانش می فرماید:

«انا غیر مهملین لمراعاتكم و لا ناسین لذكركم». [3] .

ما در مراعات حال شما كوتاهی نمی كنیم و یادتان را از خاطر نمی بریم.

وقتی او - كه ذخیره ی همه ی هستی - ثمره ی همه ی رسالت ها، منبع همه ی كمالات، سرچشمه ی همه ی خیرات و جلوگاه همه ی نیكویی ها و زیبایی هاست - هیچ گاه یاد ما را از خاطر نمی برد و در رعایت احوالمان هرگز كوتاهی نمی كند، آیا رواست فراموشی ما نسبت به آن امام مهربان یا از وفاست غفلت از آن جان جهان؟!



[ صفحه 13]



هم او می فرماید:

«... و لو لا ذلك لنزل بكم اللأواء و اصطلمكم الأعداء». [4] .

... اگر چنین نبود، بلاهای سخت بر شما فرود می آمد و دشمنان، شما را نابود می كردند.

آری، این او بود كه به یاد ما بود و برایمان دعا كرد و در فتنه های بنیان سوز دوره ی غیبت، عنایت خویش را از ما دریغ نداشت، و همو بود كه پایه ی استمرار حیات معنوی و تاریخی شیعه بود و هست و حقا جفاست كه حقوق آن بزرگوار را - چنان كه باید - ندانیم و دفتر معرفتش را - چنان كه شاید - نخوانیم.

اكنون... ای منتظر!

كمی تأمل كن و در اوج مقام معنوی امام زمانت بیندیش كه او كیست و بزرگی كارش در چه حد است؟

گر چه حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین همه یك نورند و یك حقیقت و دارای یك سنخ ولایت - كه فرموده اند «كلهم نور واحد» - وجود اقدس حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه دارای امتیازاتی است و برنامه ی آن بزرگوار را ویژگی هایی است كه باعث شده چشم امید همه، حتی پیامبران و ائمه ی هدی علیهم السلام به او دوخته شود و اهمیت ظهورش به قدری است كه پیوسته دودمان امامت و ولایت، در گفتار و رفتارشان، از آن حضرت به بزرگی یاد كرده و همگان را به عظمت او توجه داده اند؛ تو گویی چشمان در هاله ی غم فرو رفته ی همه ی انبیا و اوصیا چشم



[ صفحه 14]



به راه روز قیام و آمدن اوست.

خون همیشه جوشان حلقوم حسین علیه السلام، به هنگام فجر، نام مهدی را بر صفحه ی افق نقش می زند و رنگ سرخ شفق در صفحه ی هر غروب، سرخی دل عرش نشینان را باز می خواند.

رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم به اوج قله ی دانش آن امام قائم علیه السلام، اشارت می فرماید:

«ألا انه وارث كل علم و المحیط به». [5] .

آگاه باشید كه (او مهدی علیه السلام) وارث هر دانش و در برگیرنده ی آن است.

مولای همه ی خوبان، امام علی علیه السلام از او به عنوان پناه دهنده ترین و آگاه ترین انسان ها یاد می كند:

«أوسعكم كهفا و أكثركم علما». [6] .

او پناه دارترین شماست و عالم ترینتان.

آن گاه با شیدایی و شیفتگی از شوق دیدارش آه می كشد و لقایش را انتظار می برد، «آه! آه!... شوقا الی رؤیته». [7] .

بانوی هستی، فاطمه ی زهرا علیهاالسلام در لحظه های آخر عمر شریف پیامبر، با مژده ی «منا مهدی هذه الأمة» [8] تسلی می یابد.



[ صفحه 15]



امام علم و تعلیم، حضرت صادق علیه السلام آرزوی دیدار او را دارد؛ در فراقش ناله می كند، در غم غیبتش می سوزد؛ از دوری رویش آسایش ندارد و از هجرانش پریشان و افسرده است و در حالی كه لباس ساده ی بی گریبان پوشیده و روی خاك نشسته است، به سان مادر فرزند مرده، ناله سر می دهد و سرشك از دیدگان می بارد و با آن محبوب نیامده، نجوا می كند. [9] .

سرانجام... امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام با شنیدن وصف آن حجت یزدان اشك از دیدگان فرو می ریزد، و به احترام نام مقدس «قائم» از جا بر می خیزد، می ایستد و دستان مبارك بر سر می گذارد و با آهی سوزان دعا می كند كه:

«خدایا! فرجش را برسان و قیامش را آسان گردان». [10] .

راستی، چگونه بگوییم كه ما سرباز اوییم در حالی كه امام صادق علیه السلام آرزومند خدمت گزاری آستان اوست و می فرماید:

«لو أدركته لخدمته أیام حیاتی». [11] .

اگر روزگار او را در می یافتم، سراسر زندگی ام خدمتش می كردم.

اینك كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم مقام «مهدی علیه السلام» را می ستاید و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهاالسلام به وجود او تسلی و سرور می یابند و



[ صفحه 16]



امام صادق علیه السلام به خدمتش می ایستد و در فراقش اشك می ریزد، و حضرت رضا علیه السلام به نامش از جای بر می خیزد و به یادش می گرید، شایسته بلكه واجب است كه ما شیعیان نیز:

- به یادش باشیم.

- برای نزدیكی ظهورش، دعا كنیم.

- در پی جلب رضایتش بكوشیم.

- خلق را به سویش دعوت كنیم.

- دل ها را از محبتش لبریز گردانیم.

- خود را برای جانفشانی و جهاد در ركابش، آماده سازیم.

- در زمان غیبتش، وظایف خود را بشناسیم و در این راه به تلاش هر چه بیشتر پردازیم.

- در هجران رویش بنالیم و اشك بریزیم...

تا- ان شاء الله - توفیق دیدارش، نصیب گردد.

از آن جا كه معرفت و اعتقاد به وجود مقدس حضرت مهدی علیه السلام از پایگاه های مهم اخلاقی و پرورش های انسانی است، مطالعه در آثار و اخبار مربوط به حضرتش، نقش مؤثری در بیداری و هوشیاری جان و اندیشه ی انسان ها دارد؛ استعدادهای خفته را بیدار می كند و آدمی را در برابر مشكلات، امیدوار و نیرومند می سازد.

در راستای این امر مهم، با الهام از فرموده ها و روایات منقول از حضرت رضا علیه السلام در آشنایی بیشتر با آخرین ذخیره ی الاهی حضرت مهدی علیه السلام سعی نموده ایم.



[ صفحه 17]



امید است این اثر شعله ای از مشعل فروزان محبت به حضرتش را در دل ها بیفزاید و حالت انتظار ظهور مصلح بزرگ را در دل های حقیقت جو فراهم آورد.

ان شاء الله.

اللهم اكشف هذه الغمة عن هذه الأمة بحضوره، و عجل لنا ظهوره، انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا، برحمتك یا أرحم الراحمین [12] .



[ صفحه 19]




[1] كمال الدين، شيخ صدوق، صص 371 و 372.

[2] برگرفته از سخنان امام رضا عليه السلام در وصف امام. (عيون اخبارالرضا عليه السلام).

[3] احتجاج طبرسي، ج 2، ص 598.

[4] احتجاج طبرسي، ج 2، ص 598 نامه به شيخ مفيد رحمه الله.

[5] بحارالانوار، ج 37، فرازي از خطبه غدير، ص 214.

[6] بحارالانوار، ج 51، ص 115، ح 24.

[7] همان.

[8] بحارالانوار، ج 36، ص 368، ح 233.

[9] كمال الدين و تمام النعمه، ص 353.

[10] منتخب الاثر، ص 506.

[11] تاريخ الغيبة الكبري، ص 359.

[12] مفاتيح الجنان، دعاي عهد.